۱۳۸۹ بهمن ۲, شنبه

چگونه اطلاعات در مغز ذخیره می ‌شود؟

تعداد سلول‌های عصبی یا نورون‌ها
(neurone) در مغز به اندازه تعداد ستارگان کهکشان راه شیری یا 166 برابر جمعیت روی کره زمین، یعنی حدود صد میلیارد است.
این نورون‌ها یا سلول ‌های تخصص‌ یافته مغز می ‌‌توانند در غشای پوشاننده بیرونی خود تکانه‌های الکتریکی کم‌ ولتاژی ایجاد کنند. در واقع اگر کل قدرت الکتریکی سلول‌‌های مغز را جمع کنید می‌ توانید تنها یک لامپ 10 وات را روشن کنید!
این ضربان‌های الکتریکی در طول دنباله‌ های رشته ‌مانند تخصص‌ یافته این سلول‌ ها که آکسون نام دارند، حرکت می کنند و در انتهای آن ها باعث رها شدن مواد شیمیایی می‌ شوند که پیام را به سایر بخش‌های مغز منتقل می کنند.
به نظر می ‌رسد که همین ضربان‌های الکتریکی که ماهیتی دوتایی "همه یا هیچ" دارند، اطلاعات درباره دنیای خارج را حمل می ‌کنند: این که من چه چیزی را می ‌بینم؟ این که گرسنه هستم یا نه؟ این که به کدام مسیری باید حرکت کنم؟ و ... .اما کدها یا رمزهای این ضربان‌های چندهزارم ‌ثانیهای ولتاژ الکتریکی، چه هستند؟
این ضربان‌ها ممکن است در مکان‌های مختلف مغز در زمان ‌های مختلف، معانی مختلفی داشته باشند.
در بخش‌ های مغز و نخاع یا دستگاه عصبی مرکزی سرعت این ضربان‌های الکتریکی اغلب به طور آشکار با خصوصیات قابل ‌تعریف دنیای خارج مانند وجود یک رنگ یا یک چهره تطبیق می‌ کنند.
در دستگاه‌ عصبی محیطی (یعنی در اعصابی که به اندام‌ های مختلف بدن می ‌روند) ضربان‌های الکتریکی بیشتر بیان گر حرارت بالاتر، یا صدای بلندتر یا انقباض عضلانی قوی ‌تر است.
اما هنگامی که به عمق مغز می ‌رسیم، به گروه‌هایی از نورون‌ها برخورد می ‌کنیم که در پدیده‌های بسیار پیچیده‌ تر مانند یادآوری وقایع، قضاوت بر مبنای ارزش‌ها، شبیه‌ سازی آینده‌های محتمل، تمایل به جفت ‌‌یابی و مانند این ها دخیل‌ هستند و در چنین جاهایی رمزگشایی از این پیام‌های الکتریکی بسیار مشکل می‌ شود.مغز
چالشی که در این جا با آن روبرو هستید مانند این است که شما سرپوش یک کامپیوتر را بردارید و با اندازه‌ گیری فعالیت چند ترانزیستور درون آن که میان دو ولتاژ بالا و پایین نوسان می‌ کند، بخواهید محتوای صفحات اینترنتی را که فرد کاربر این کامپیوتر در حال مرور کردن آنهاست، حدس بزنید!
احتمال دارد که اطلاعات ذهنی ما نه در سلول‌هایی منفرد، بلکه در گروه‌هایی از سلول‌ها و الگوهای فعالیت‌های آن ها ذخیره شود.
اما در حال حاضر روشن نیست که چگونه می‌ توان مشخص کرد که کدام نورون‌ها به یک گروه خاص تعلق دارند و بدتر این که تکنولوژی‌های فعلی (مانند قراردادن مستقیم الکترودهای ظریف درون مغز) برای اندازه‌ گیر ی همزمان فعالیت‌های چند هزار نورون مناسب نیستند.
حتی بررسی اتصالات یک نورن منفرد هم آسان نیست. یک نورون معمولی در قشر مغز از حدود 10000 نورون دیگر پیام دریافت می ‌کند.
گرچه تغییرات ولتاژ الکتریکی می‌ تواند به سرعت پیام‌ها را در مغز هدایت کند، این ضربان‌های الکتریکی ممکن است تنها شیوه( یا حتی شیوه اصلی) انتقال اطلاعات در دستگاه عصبی نباشد.
پژوهش‌های آینده‌ نگر در حال بررسی سایر انتقال‌ دهنده‌های احتمالی اطلاعات هستند، از جمله: سلول‌های گلیال( سلول‌های مغزی که اطلاعات نسبتا کمی از آن ها داریم و نسبت به نورون‌ها یا سلول‌های تخصص ‌یافته عصبی ده برابر تعداد بیشتری دارند)، سایر انواع ساز و کارهای پیام ‌رسانی میان سلول‌ها(مانند پپتیدها و سایر مواد شیمیایی به تازگی کشف‌ شده) و آبشارهای بیوشیمیایی که درون سلول‌ها رخ می ‌دهند.

۱۳۸۹ دی ۲۹, چهارشنبه

سخنان دوکتورعلی شریعتی

خدایا!
مرا به ابتذال آرامش و خوشبختی مکشان.  ٫ غم های ارجمند و حیرت های بزرگ را به روحم عطا کن . لذتها را به بندگان حقیرت ببخش و درد های عظیم را به جانم
ریز.
خدایا!
اگر باطل را نمی توان ساقط کرد می توان رسوا ساخت اگر حق را نمی توان استقرار بخشید می توان اثبات کرد طرح کرد و به زمان شناساند و زنده نگه داشت.
خدایا!
به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگیش سوگوار نباشم برای اینکه هرکس آنچنان می میرد که زندگی کرده است.
خدایا!
آتش مقدس شک را چنان در من بیفروز تا همه یقین هایی را که بر من نقش کرده اندبسوزد و آنگاه از پس توده این خاکستر لبخند مهراوه بر لب های صبح یقینی شسته از هر غبار طلوع کند.
علی شریعتی:
 من هرگز نمی نالم، قرنها نالیدن بس است. من میخواهم فریاد بزنم، اگر نتوانستم سکوت میکنم، خاموش بودن بهتر از نالیدن است، نالیدن دشمنانم را شاد و  مغرور میکند.......

خدایا!
خدایا تو را سپاس می گویم که در مسیری که در راه تو بر می دارم آنها که باید مرا یاری کنند سد راهم می شوند، آنها که باید بنوازند سیلی می زنند، آنها که باید در مقابل دشمن پشتیبانمان باشند پیش از دشمن حمله میکنند و ..... تا در هر لحظه از حرکتم به سوی تو از هر تکیه گاهی جز تو بی بهره باشم.

 خدایا! به هر که دوست میداری بیاموز که عشق ورزیدن بهتر از زندگی کردن است و به هر که دوست‌تر میداری بچشان که دوست داشتن بهتر از عشق ورزیدن است(از نظره دکتر شریعتی عشق تب تندی هست که خیلی زود خاموش میشود و به خاطر همین است ‌که دوست داشتن برتر است)

آدم وقتی فقیر میشود خوبیهایش هم حقیر میشوند اما کسی که زر دارد یا زور دارد عیبهایش هم هنر دیده میشوند و چرندیاتش هم حرف حسابی بحساب می آیند.

نمی نویسم , چون می دانم هیچ گاه نوشته هایم را نمی خوانی!
حرف نمی زنم , چون می دانم هیچ گاه حرف هایم را نمی فهمی!
نگاهت نمی کنم , چون تو اصلاً نگاهم را نمی بینی!
صدایت نمی زنم , زیرا اشک های من برای تو بی فایده است!
فقط می خندم ...... چون تو در هر صورت می گویی من
دیوانه ام...

گرد آورنده ( محمد جاوید عزیزی )